دیکتاتور اعظم تاریخ ایران کیست؟
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۹۶۸۲
همشهری آنلاین- الهام داناییسرش: به جای پاسخ سیاسی به این سؤالات، به سراغ تاریخ میرویم تا با مرور حکومت وحشت رضاخان، بهصورت ملموس، دیکتاتور حقیقی ایران را بازشناسیم. در ادامه برخی مولفهها و ویژگیهای حکومت خودکامه، مردمستیز و جابرانه پهلوی اول مورد بررسی قرار میگیرد.
حکم میکنم!آذرماه سال ۱۳۰۴، ماهی بسیار تعیینکننده در پروسه به قدرترساندن رضاخان به سلطنت و تبدیلکردن وی به «اعلیحضرت رضاشاه پهلوی»، با حمایت انگلیسیها بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک هفته بعد در ۲۲ آذر، مجلس مؤسسان متمم قانون اساسی را تغییر داد و به موجب آن سلطنت دائمی ایران، به رضاخان پهلوی و عقاب وی واگذار شد. ۲روز بعد در ۲۴آذر، رضاشاه پهلوی پادشاه جدید ایران، در مجلس شورای ملی حضور یافته و طبق قانون اساسی، مراسم تحلیف به جای آورد. فردای آن روز آذر، رضاشاه بر تخت سلطنت نشست و پادشاهی خود را اعلام کرد.
به شهادت اسناد و روایات تاریخی، رضاخان در ابتدا با چهرهای آزادیخواهانه و با تظاهر به دینداری و دفاع از حقوق مردم و مبارزه با استبداد قاجار به قدرت رسید، اما مرور زمان، خیلی زود ماهیت و نیات واقعی او را برملا کرد.
چرا جسد مصدق در خانه اس در احمدآباد دفن شد؟ | ترس شاه از جنازه مصدق میرزا کوچک رهبر جذاب بود، حتی برای ناهمفکرانش | مدرس میخواست «میرزا» و «پسیان» را به تهران بیاورد خیابان ناصرخسرو چگونه تبدیل به محل اولین کتابفروشیها و مدرسه و دواخانه تهران شد؟ |جلوههای سنت و مدرنیته در یکی از قدیمیترین خیابانهای تهرانرضاخان در آغاز ظهور و برای تثبیت حکومت خود، اعلامیهای در ۹بند تحت عنوان «حکم میکنم» منتشر و به در و دیوار شهر نصب کرد. براساس این اعلامیه، تمامی ادارات دولتی و روزنامهها تعطیل شدند و به جز دوایر تامین ارزاق، به هیچ اداره یا مغازهای اجازه کسب داده نشد! اجتماعات در منازل و نقاط مختلف، به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم میبودند، با قوه قهریه متفرق میشدند.
رژیم دیکتاتور پهلوی از همان ابتدای قدرتگیری، جو اختناق و خفقان را برای جامعه ایرانی به ارمغان آورد و آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم را، تحتالشعاع اوامر شخص رضاخان درآورد.
حذف نهادها و نیروهای سیاسیدر سالهای ۱۳۰۴تا ۱۳۲۰، قدرت مطلق رضاخان سد مهمی در مقابل پیدایش جامعه مدنی، آزادی، امنیت مالی و جانی افراد عادی، روشنفکران، سیاستمداران، علما، منتقدین و مخالفین بود. تمام ویژگیهای حکومتهای سلطانی، ازجمله حکومت شخصی، رسمینبودن سیاست، انحصار سیاسی، ناآگاهی سیاسی مردم، ناتوانی نهادهای مردمی و فساد سیاسی در نهادهای اداری، در حکومت رضاخان نمود یافت.
در این دوره، رضاخان تصمیمگیر اصلی و قدرت، تنها در دست دربار متمرکز بود. او ارتش، نظام اداری، آموزشی، قضایی و دربار را کاملاً به شخص خود وابسته کرد. او با قبضهکردن قدرت وحذف مخالفینش، راه را برای برقراری نظامی کاملا خودکامه، بهویژه از سال۱۳۱۲ به بعد، هموار کرد.
هرچند نظامیان در سراسر کشور اعتبار و قدرت فراوانی داشتند، اما در مجموع، فقط ابزاری در خدمت رضاخان بودند، نه تصمیمگیر اصلی. بنابراین او ارتش را به شکل نیروی مسلط درآورد و مقامهای کشوری در عمل، زیر فشار مأموران نظامی قرار گرفتند.
ارتش نقش عمده را در سرکوب مخالفان سیاسی و باقی نگهداشتن جامعه در حالت سنتی و جلوگیری از تکوین جامعه مدنی ایفا کرد. دخالت ارتش همچون ابزار در سیاست، در همان روز اول حکومت رضاخان آغاز شد و پشتوانه اصلی رژیم به شمار آمد. از سوی دیگر در تمام دوره رضاشاه، مردم ایران در روند نمایندهگزینی برای مجالس بهاصطلاح شورای ملی که مهمترین نماد مشروطه و سیاستورزی قانونی متضمن حق تعیین سرنوشت سیاسی محسوب میشد، کمترین نقش و جایگاهی نداشتند. در همان حال، در آمد و رفت دولتهای وقت، نه اراده و خواسته مردم کشور و نه حتی همان نمایندگان منصوب رضاشاه در مجالس آن ادوار، هیچگونه نقشی ایفا نمیکرد.
همچنین هیچ قرینهای وجود ندارد که نشان دهد برخلاف آنچه پیرامون دستگاه قضایی بهاصطلاح مدرن دوره رضاشاه تبلیغ و برجستهسازی میشده است، قوه قضاییه آن روزگار، مستقل از اراده و خواسته رضاشاه، کمترین گامی در مسیر نهادینهساختن عدالت مطلوب و مورد عنایت جامعه ایرانی برداشته باشد.
بنابراین در آن روزگار بدفرجام، حکومت پادگانی، با نظمی آمرانه و البته ددمنشانه و قاهرانه، همه نهادهای قانونی سیاسی و اجتماعی را از درون تهی ساخته، بهتابعی بیچون و چرا، از خواستها و علایق مبسوطالید، قانونگریز و مردمستیز خود تنزل داده بود.
ترویج فرهنگ تابعیترضاخان پس از رسیدن به سلطنت، از درآوردن حکومت به شکل نو و دمکراتیک پرهیز کرد. در نظام اداری سلسله مراتبی و نیز آموزشی، بر شاهدوستی و اطاعت کامل از او تأکید میشد. در ساخت قدرت مطلق و شخصی پهلوی اول، قدرت بهصورت عمودی و یکجانبه سازماندهی شده بود.
فرهنگ متناسب با این ساخت قدرت، «فرهنگ تابعیت» بود، نه فرهنگ مشارکت. در فرهنگ تابعیت و ساخت قدرت عمودی، برای «نقش» و نهادهای مستقل جایی وجود ندارد و «شخص» در فرایندهای سیاسی و تصمیمگیری مهم است، بنابراین سیاستمداران و دیگر افراد امنیت جانی و مالی نخواهند داشت و نیز امنیت شغلی که از ویژگیهای جامعه مدنی است.
محمدرضا قدس در این زمینه، نقل قولی را از سرلشکر حسن ارفع آورده است: «من مرتب بهطور مستقیم در تماس با او (رضاخان) بودم، زندگیام، کارم، خوشحالیام، یا پریشانیام، مستقیماً به او بستگی داشت...».(۱) فخرالدین عظیمی در مورد ناامنی شغلی در این دوره، چنین نوشته است: «منش تحقیرآمیز و بیاحساس وی در حکومت شخصی، فکر آکنده از سوءظن و گرایشهای خشن سیاسی او، همه سیاستمداران لایقی را که از نظر وی به حد کافی نوکرمآب نبودند، بهگونهای مؤثر از صحنه بیرون راند ...» (۲)
ماروین زوئیس، فرهنگ سیاسی نخبگان ایران در این دوره را نیز در ۴ویژگی خلاصه کرده است: «بدبینی سیاسی، بیاعتمادی شخصی، احساس عدمامنیت آشکار و سوءاستفاده بین افراد ...» (۳) بیاعتمادی و بدبینی سیاسی از ویژگیهای اصلی فرهنگ تابعیت است که در این دوره کاملا مشهود بود.
قدرت مطلق شخصی رضاخان همراه با اضطراب شخصی او، باعث شد تا حکومت او نهتنها دشمنان سابق و مخالفانش را بکشد بلکه آنان را نیز که در رسیدن او به قدرت نقش داشتند، حذف کند! قبل از آغاز سلطنت رضاخان، میرزاده عشقی به سبب مخالفتش با جمهوریخواهی به قتل رسید.
رضاخانبا آغاز سلطنت او، آیتالله سیدحسن مدرس به جرم مخالفت با فعالیتهای ضدانسانی و قانونی رضاشاه، به شهادت رسید. محمد مصدق که تا مدت کوتاهی در مجلس به برنامههای رضاخان حمله میکرد، از کار برکنار شد و در ملک شخصیاش زیرنظر قرار گرفت و اگر پادرمیانی ولیعهد نبود، به قتل میرسید. در جو ارعاب این دیکتاتور مستظهر به پشتیبانی انگلیس، بقیه مخالفان یا ساکت و منزوی شدند، یا بهمدت محدودی به همکاری با رژیم پرداختند و نهایتا تبعید، شکنجه و کشتهشدن و یا کنارهگیری از پست، فرجام کارشان شد.
کنارهگیری میرزاحسن مستوفی، سیاستمدار سنتی بازمانده از قدیم، تبعید داوطلبانه حسن تقیزاده، چهره جنجالی حزب دمکرات در نهضت مشروطه و وزیر دارایی در حکومت رضاخان، استعفای مخبرالسلطنه هدایت از نزدیکان قدیمی به خاندانهای سلطنتی و عضو مؤثر (تا حد وزارت) در دوران پهلوی اول بهدلیل مخالفت با رواج لجامگسیخته فرهنگ غربی در کشور، کنارهگیری باقر کاظمی (مهذبالدوله) وزیر خارجه از قدرت، کنارهگیری سلیمان میرزا اسکندری، پایهگذار و رهبر حزب سوسیالیست ایران از کار، به زندانافتادن محمد تدین که در حزب تجدد نقش مهمی در رسیدن رضاخان به سلطنت ایفا کرده بود، محرومیت علی دشتی از مصونیت پارلمانی، برکناری کسروی از مقام دادرسی خود و... تنها نمونههایی از این اشخاص هستند. روشنفکران بنام، مانند کمالالملک نقاش، فرخی یزدی، واعظ قزوینی و مستوفی الممالک، نیز نابود شدند. ملکالشعرای بهار، بزرگترین شاعر کلاسیک، زندانی شد و در تمام مدت سلطنت رضاخان مغضوب بود.
رژیم ترور و اختناق رضاخان علاوه برحذف و شکنجه مخالفان، بهمنظور انحصار سیاسی و تصمیمگیری، افراد وفادار و مورد اعتماد خود را، ازجمله تیمورتاش، داور، نصرتالدوله فیروز، سردار اسعد بختیاری، صولتالدوله قشقایی، حاج اسماعیل عراقی و سرتیپ درگاهی به قتل رساند! البته که این خصلت همه دیکتاتورها است که برای بقای حکومت استبدای خود، علاوه بر مخالفان، به کسانی که سالها به بقای حکومتشان کمک کردهاند هم رحم نمیکنند! در بیشتر موارد، بهدلیل ویژگیهای حکومت سلطانی و دیکتاتورمآبانه رضاخان، کشتن مخالفان بدون مراسم قانونی، یا با اجرای کاملاً ظاهری آن و در همه موردها، به دستور مستقیم او انجام میگرفت.
جان گونتر، نویسنده آمریکایی در کتابش با عنوان «در درون آسیا» نیز درباره زندانیان سیاسی عصر رضاشاه مینویسد: «نه محاکمهای وجود دارد و نه حکم دادگاهی. خصم باید از میان برداشته شود و اگر مرگش بنا به مصلحت ضرورت یابد، نه با تبر میرغضب و گلوله تفنگ جوخه اعدام که با روش ملودرامتر آمپول هوا و خوراندن سم به سراغش میآید. آنهایی که روش فوق را نمیپسندند، با ملالخاطر آن را مصونسازی به روش پهلوی مینامند. یک روز خوب و دلپذیر، حبی در چای ناشتایی میاندازند و فاتحه....» (۴)
تعلیق عملی قانون اساسی و خودقانونپنداری شاهرضاخان با رسیدن به سلطنت، آزادیهای تصریحشده در قانون اساسی را زیر پا گذاشت و بساط پلیس سیاسی را در سراسر کشور گسترش داد. شهربانی که طبق قانون، ضابط دادگستری بود، به نیرومندترین ابزار در دست رضاخان برای ترور، اختناق و انواع جنایتها تبدیل شد.
حکومت پهلوی اول از همان آغاز، بهصورت ترور سازمانیافته و ضددمکراتیک، عرضاندام کرد. شهربانی پایه کار خود را، بر زیرپانهادن قانون، جنایت، تفتیش عقاید و سلب امنیت مردم گذاشت. حکومت از شهربانی خواست تا به فعالیتهای سیاسی مضر نیز رسیدگی کند و در داخل شهربانی، پلیس سیاسی را ایجاد کرد.
در زمان سرپاس مختاری، پلیس سیاسی حتی به درون خانوادههایی که لازم بود، نفوذ کرد. احسان طبری، جو اختناق آن زمان را چنین توصیف کرده است: «بیم و هراس و بیاعتمادی چنان بر روحیه مردم مسلط شد که در خانههای خود از ترس جاسوسان شهربانی جرأت حرفزدن نداشتند، رؤسای شهربانی در تمام کشور هر یک دیکتاتور مطلق و همهکاره بودند....» (۵)
پلیس سیاسی به شکنجه، ترور، اعدامهای بدون محاکمه، مسمومکردن، خفهکردن، تزریق آمپول هوا و کشتن با میکروب تیفوس برای از پا درآوردن منتقدان و مخالفان، آن هم در قالب مرگ کاملاً طبیعی دست زد.
«وقتی زندانیان جانسخت از شر این فشارها، جانی بهدر میبردند و به عرض شاه میرساندند، [شاه] میگفت: مگر هنوز او زنده است؟ ۱۰سال کافی برای مردن او نیست؟ مگر مهمانخانه ساختهام... م.؟» (۶) رضاخان در کشور تبدیل به دیکتاتور قهاری شد که حقوق اجتماعی، آزادی عقیده، مالکیت، امنیت و آسایش مردم ایران را، بازیچه دست خود قرار داد.
یکی از بلندپایگان عصر رضاشاه که از آن دوره سراسر اختناق جان سالم به در برده بود، به نام محسن صدر معروف به صدرالاشراف میگوید: «اعلیحضرت همیشه میفرمودند: اوامرخصوصی مرا هم قانون بدانید ...» (۷) در راستای همین خودقانونپنداری رضاشاه است که در تاریخ این دوره، غصب۲۱۶۷ از روستاهای کشور و صدور سند این روستاها به نام رضاخان (۸) و قتلعام کسانی که از دادن زمینهایشان به رضاشاه سر باز زدند و همچنین قلع و قمعکردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان را شاهد هستیم. بدینترتیب قانون اساسی عملاً بدون کارکرد بود و شخص شاه، واضع قانون و پلیس سیاسی و ارتش مجری آن بودند.
توحش و دیکتاتوری؛ ویژگی شخصیتی رضاخانگفتنی است سوءظن و بدبینی نسبت به اطرافیان و بیحرمتی، خشونت و زورگویی و فحاشی، از ویژگیهای شخصیتی رضاخان بود و این ویژگیها در دوره سلطنت او، خود را به عیان نشان داد. چنانچه شرح موارد متعددی از رفتار وحشیانه و خشن شخص شاه با دیگران، در گزارشهای دیپلماتیک سفارت آمریکا پراکنده است. سروان فرانک سی. جدلیکا، وابسته نظامی آمریکا، در گزارشی با عنوان «خلق و خوی رضاخان» مینویسد:
«رضاخان رئیسالوزرای جدید ایران، اگرچه به عالیترین مقام سیاسی کشور رسیده است، هنوز نتوانسته لااقل یکی از اخلاق روزهای گذشتهاش را که سرباز و افسر قزاقبودن است، به کنار بگذارد... رضاخان هنوز میل دارد اشخاصی را که خلاف ارادهاش عمل میکنند، شخصاً تنبیه کند. وقتی وزیر جنگ بود هم، هنگام غضب بهصورت فرد مقابل سیلی میزد، یا او را به باد کتک میگرفت، حال میخواست طرف رئیسالوزرا باشد، یا رئیس نظمیه، مدیر روزنامه، افسر و یا هر مقام دیگر. طی ۲هفته گذشته نیز وی از دست چند نفر غضبناک شد که البته بلافاصله شخصاً آنها را کتک زد... د.» (۹)
* منابع در سرویس تاریخ موجود است.
کد خبر 727060 منبع: روزنامه همشهری برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی کتاب - تاریخ تاریخ عمومی ایران آیتالله مدرسمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تاریخ اسناد پهلوی کتاب تاریخ تاریخ عمومی ایران آیت الله مدرس فرهنگ تابعیت قانون اساسی کناره گیری پلیس سیاسی پهلوی اول ویژگی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۹۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله مستقیم نظامی ایران به رژیم صهیونیستی یک شاهکار نظامی بود
به گزارش همشهری آنلاین، سردار سیدقاسم قریشی، انقلاب را زیر و رو کردن و دگرگونی در یک حکومت عنوان کرد مانند آنچه در انقلاب اکتبر روسیه یا در انقلاب پاکستان رخ داد اما تفاوت انقلاب اسلامی ایران را با انقلابهای دیگر جهان بر اساس سخنان امام راحل و رهبر انقلاب، پویا بودن این انقلاب و به عبارت بهتر مساوی بودن آن با اسلام ناب محمدی بیان کرد.سردار قریشی اظهار کرد: هدف نهایی انقلاب اسلامی ایران رسیدن به تمدن نوین اسلامی با زمینهسازی برای ظهور امام زمان -عجّل الله تعالی فرجه الشّریف- است و مکتبی میتواند به این هدف برسد که خالص و اسلام ناب محمدی باشد.
جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین درباره تفاوت اسلام ناب محمدی با فرق دیگر اسلام، گفت: امروز بسیاری از کشورهای مسلمان جهان با رؤسای جمهور آمریکا مراوده و ارتباط نزدیکی دارند، حتی شیعیانی در آمریکا و انگلیس هستند که مورد حمایت دولتهای این دو کشور قرار دارند، اما اسلامی که موضوع انقلاب اسلامی ایران است به شدت مورد هجمه دشمنان قرار گفته است زیرا این اسلام مخالف حکومت غیرالهی بوده و پایههای حکومت طاغوت را به لرزه درآورده است.
وی در مورد اقتدار آفرینی انقلاب اسلامی تحت حاکمیت الهی اظهار کرد: این انقلاب بود که توانست در کمتر از نیم قرن از عمر خود به اقتداری دست پیدا کند که حکومت نامشروعی که با حمایت همه کشورهای اروپایی و آمریکایی ایجاد شده بود و داعیه از نیل تا فرات را داشت و برای خود هماوردی نمیدید را این گونه موشک باران کند.سردار قریشی اظهار کرد: کشور ما در سال آخر حکومت پهلوی از هر حیث کشوری وابسته بود، از لحاظ پزشکی توان تولید هیچ دارو و یا امکانات پزشکی را نداشت، از لحاظ علمی بسیار عقب مانده بود، از لحاظ نظامی حتی توان تولید فشنگ ژ۳ را نداشت و ستاد کل آن استقلال در تصمیمگیری بدون اذن آمریکاییها را نداشت، از لحاظ عمرانی حتی دانش احداث سیلو را نداشت و در همه زمینهها وابسته و ضعیف بود اما بعد از انقلاب در همه زمینهها رشد کرد.جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: مردم با حمایت از انقلاب و هشت سال جانفشانی در دفاع مقدس و مقاومت ۴۵ ساله در برابر استکبار جهانی کشور را به مملکتی پیشرو و جزء چند کشور برتر دنیا تبدیل کردند که ۹۷ درصد از داروهای مورد نیازش را خودش تولید میکند، در پزشکی جزء چند کشور برتر دنیا است و در منطقه حرف اول را میزند، از لحاظ علمی در هر عرصهای جزء چند کشور برتر دنیا است، در حوزه عمرانی سومین کشور در احداث پروژههای بزرگ همچون سدسازی است، در حوزه نظامی تولید کننده پیشرفتهترین تجهیزات نظامی دنیا و دارای نیروهای مسلحی مقتدر است.او اظهار کرد: انقلاب اسلامی علاوه بر این که خودش رشد کرد، تبدیل به الگویی برای سایر ملتها شد تا خود را از زیر یوق استکبار رها کنند، همچون یمن که امروز به خار چشم ابرقدرتهای جهان تبدیل شده است.
سردار قریشی افزود: استکبار جهانی رژیم صهیونیستی را در این منطقه ایجاد کرد تا هرگاه مسلمانان منافع استکبار را به خطر انداختند آنها را سرکوب کند که در ماجرای جمال عبدالناصر و بستن کانال سوئز کارکرد رژیم صهیونیستی را دیدیم اما امروز مردم فلسطین با الگوگیری از فرهنگ مقاومت انقلاب اسلامی ایران در مقابل این رژیم ایستادند و آن را به عجز واداشتهاند.جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین عنوان کرد: اکنون هر روز در کرانه باختری که تحت تصرف رژیم سفّاک صهیونیستی است عملیات انجام میشود، غزه بعد از شش ماه مقاومت مردم این منطقه به قتلگاه صهیونیستها تبدیل شده است در حالی که رژیم صهیونیستی به هیچ یک از اهداف خود در حمله به غزه دست پیدا نکرد.وی اظهارداشت: رژیم صهیونیستی گمان میکرد با حمله به کنسولگری ایران و وارد کردن ایران به جنگ، جنگی جهانی را به راه خواهد انداخت و خود را از باتلاقی که در آن فرو رفته است نجات خواهد داد اما مدیریت انقلاب اسلامی ایران کار را به گونهای پیش برد که ضمن نمایش اقتدار ایران اسلامی، رژیم صهیونیستی بیشتر تحت فشار قرار گرفت و در جهان منزویتر شد.سردار قریشی حمله مستقیم نظامی ایران به رژیم صهیونیستی که تحت حمایت حکومتهای قدرتمند جهان است و هدف قرار دادن یکی از تحت حفاظتترین پایگاههای این رژیم را یک شاهکار نظامی عنوان کرد و گفت: ایران پهپادهای خود را از مرکز کشور به سمت اراضی اشغالی ارسال کرد، این پهپادها چند هزار کیلومتر مسیر را ظرف مدت چند ساعت طی کردند، این حمله از قبل اعلام شده بود و آمریکاییها، فرانسویها، برخی کشورهای دیگر و خود رژیم صهیونیستی سامانههای پدافندی خود را برای مقابله آماده کرده بودند، اما باز هم این پرندهها پیشروی کردند و اهداف خود در سرزمینهای اشغالی را محقق کردند تا جایی که این مسأله تحسین کارشناسان غربی را هم به همراه داشت.جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین عاملی که باعث موفقیت و پیشرفت انقلاب اسلامی در نیم قرن گذشته شده است را عامل معنوی و معرفت و اعتقاد راسخ دانست و گفت: زمانی که یک رزمنده با انگیزه الهی به خط میزند دیگر هیچ چیز در دل او ترس و هراس نیانداخته لذا مسیر را تا انتها طی میکند. کد خبر 847623 منبع: فارس برچسبها اسرائیل رژيم صهيونيستى ایالات متحده آمریکا فلسطین